تابلوی اعلانات

مطالب درج شده در مورد معجزات علمی قرآن عقاید شخصی نویسنده وبلاگ می باشد و درستی یا غلطی آن بستگی به برداشت خواننده وبلاگ دارد. در بقیه پست ها مطالب بدون در نظر گرفتن دین خاصی به برسی نظریه های علمی آفرینش می پردازد


برای ثبت نظرات خود از این قسمت اقدام کنید.

Monday, February 22, 2010

اثبات خدا توسط پروفسور پلانگ ، کاشف « تئوری کوانتوم

اثبات خدا توسط پروفسور پلانگ ، کاشف « تئوری کوانتوم


از آغاز پیدایش ِ بشر ، همواره راهنمایان و پیامبرانی ظهور کرده اند و در حد فهم بشر به تعریف و شناسائی آفریننده پرداخته اند.
برخی دانشمندان بر این عقیده بوده اند که :
این بشری که در ابتدای پیدایش و سالهای طولانی بعدی ، علمی نداشت،
و بخاطر ترس و وحشتی که از طبیعت پیدا می کرد به ماوراء الطبیعه پناه می برد و در نتیجه ندای پیامبران و منادیان راه حق را اجابت می نمود .

ولی در قرن بیستم که علم و دانش بشر رو به گسترش شگرف و بی اندازه گذاشت و دانشمندانی ظهور کردند که بعضی منکر خدا و بعضی نیز موحد و خداشناس بودند .
و اکثر دانشمندان منکر خدا ، از بین علمای طبیعی و علوم تجربی ،
و دانشمندان موحد و خداشناس ، اکثر علمای دینی می باشند.

اما وقتی به دانشمندی فیزیک دان همچون « پروفسور دکتر ماکش پلانگ » بر می خوریم ،
که کاشف تئوری « کوانتوم » است ،

و از « دیدگاه فیزیک » به اثبات وجود خدا می پردازد،

دچار سرور و شعف بی اندازه می شویم .



شما هم شاید نام پروفسور ماکس پلانک (Prof. Dr. Max Planck) را شنیده باشید.

در اهمیت مقام علمی او همین بس که بزرگترین موسسه علمی کشور آلمان را « ماکس پلانک » نامیده اند.

فیزیک دانان جوان ، همواره خواب « مدال طلائی ماکس پلانک » را می بینند که از سال 1929 به خجستگی هفتادمین سال تولد این دانشمند بزرگ ، به افرادی که در زمینه ی علم فیزیک موفقیت قابل ملاحظه ای احراز کنند ، هدیه می شود.

ماکس پلانک در 23 آوریل 1858 در شهر « کی یِل » از شهرهای شمالی آلمان متولد شد و فقط 27 سال داشت که در دانشگاه همین شهر به سمت استاد فیزیک نظری منصوب گردید .
وی در دانشگاه فنی برلین در سال 1889 مشغول تدریس شد و سه سال بعد کرسی استادی فیزیک را در این دانشگاه به او سپردند.

پلانک در سال 1930 به ریاست موسسه ی علمی « کایزر ویلهلم » انتخاب شد و همین موسسه بود که بعد از جنگ به نام او نامگذاری شده است.

پلانک یکی از ستارگان درخشنده ی آسمان فیزیک است.
وی با کشف و بیان تئوری کوانتوم در سال 1901 علم فیزیک را وارد مرحله ی جدیدی کرد.

تئوری کوانتوم را باید پایه ی فیزیک جدید و تحقیقات اتمی دانست.
پلانک ، مخصوصا در باره « تشعشع اجسام سیاه » تحقیقات دامنه داری کرد و به نتایج قابل توجهی رسید و در این مورد در سال 1918 به دریافت جایزه نوبل در رشته فیزیک نائل آمد.

پلانک علاوه بر شخصیت بارز علمی خویش ، دارای شخصیت اجتماعی و فلسفی ارزشمندی بوده و از وی مقالات و سخنرانی های پر ارزشی باقی مانده است .


آیا « عالم دین دار » به معنی حقیقی می تواند وجود داشته باشد؟

سخنرانی مشهور پروفسور ماکس پلانک پیرامون اثبات وجود خدا ، که ده ها بار به زبان آلمانی و زبان های دیگر چاپ شده است ، ما را با عقاید مبتکرین و دانشمندان علوم جدید ، در زمینه ی دین و علم آگاه می سازد:

می دانیم که اکثر مسیحیان ، دین را امری تعبدی و علم را « علم تحقیقی » می دانند .
و هیچ نوع ارتباطی بین دین و علم قائل نیستند .
این عقیده را پلانک ، با مقدمه ی بسیار ماهرانه ای در سخنرانی خویش مورد انتقاد قرار داده است.

سپس به سخنرانی خویش به این شرح ادامه می دهد:

« هدف من هرگز این نیست که پایه ی اعتقاد گروهی را که مومن و « تعبدا » متوسل به معنویات و خدا هستند را سست کنم .
زیرا این ایمان محکم و تزلزل ناپذیر ، در دوره ی هر ظهوری ، منشاء بروز بزرگترین نیروهای خلاقه ی سیاسی و علمی و هنری بوده است.

ولی باید اعتراف کرد که در دنیای امروز ، این ایمان قلبی کمتر وجود دارد .
و با پیشرفت سریع ِ علوم طبیعی ، بسیاری از مردم و علی الخصوص جوانان ، از فهم معجزات و خوارق عادات عاجز می مانند و حتی دیگر به خود حق نمی دهند که خویش را در زمره ی مومنین حقیقی به شمار آرند.

چه بسا جوانان تحصیل کرده ای که چون عطش دین دارند ، از « تناقض علم و دین » دچار بزرگترین شکنجه های روحی می گردند .

و از این رو ، جای تعجب نیست که لامذهبی با سرعت زیادی در میان مختلف زمین ریشه می دواند و نه تنها « تمدن فعلی » ما را از دستمان می گیرد،
بلکه « امید به آینده ای بهتر » را نیز تبدیل به یاس می کند.

پس جواب مبهمی که دکتر فائوست درخور ِ سادگی دخترک عامی به وی داده است ، نمی تواند برای ما سرمشق قرار گیرد.

من برعکس مایلم این نکته را موشکافی کنم که آیا بین « دین حقیقی » و « علوم متقنه » توافقی هست یا خیر .
به عبارت دیگر آیا « عالِم دین دار » به معنی حقیقی می تواند وجود داشته باشد یا خیر؟


حقیقت دین چیست؟

برای درک این منظور باید دو نکته را مورد توجه قرار داد:
نکته ی اول ، « فهم حقیقت ِ دین » ،
و نکته ی دوم ، « شناسائی حقایق مسلم علمی » است.

حقیقت دین :
دین ارتباط بشر با خداست،
که بر پایه ی ترس از نیروی ماوراء الطبیعه - که بر روح بشری احاطه دارد و سرنوشت او را در دست دارد - استوار شده است .

هدف نهائی ِ مومنین ِ به دین ، این است که :
زندگی خویش را با این نیروی ماوراء الطبیعه مطابقت بدهند،
تا بدین ترتیب از خطرات احتمالی محفوظ بمانند،
و آرامش وجدان داشته باشند.
تا این حد دین ، در اعماق قلب هر یک از افراد بشری موجود است.

ولی چون دین یک مسئله ی عمومی است،
لذا باید به صورتی بیان گردد که برای افراد یک قبیله ، یک ملت ، یک نژاد و بالاخره تمام مردم دنیاد قابل درک و فهم باشد.
یعنی « اصول دین » باید دارای یک صورت خارجی مشخصی باشد .

برخی از ادیان ، خداوند را بصورت یک شخصیت شبیه انسان مجسم کرده اند،
و برای پرستش و خدمت به او ، عبادات و علامات و مظاهر مخصوصی در نظر گرفته اند.
این علامت ها و عبادت ها و شعائر ، « درخور فهم بشری » می باشد،
و مستقیما در افراد بشر تاثیر گذار است،
و وجود خداوند را در نظر آنان « مجسم » می کند.

به این ترتیب پرستش خداوند به وسیله ی انجام این عبادات و تقید و تعهد به این شعائر عملی می شود.
و به مرور ایام و به علت تکرار و تمرین ، اهمیت این عبادات و شعائر بالا می گیرد ،
و بشر به آنها عادت می کند ،
و « تقدس خداوند » جای خود را به تقدس این « علامت و شعائر ِ قابل فهم و لمس » می دهد.
ولی این علامات و شعائر به هیچ وجه اصول دین نیستند!

مثلا ملائکه ی بالدار در دیانت ، علامت ِ فرستاده و خدمتگزار خدا می باشد،
امروزه هستند اشخاصی که این موجود فرضی را زیبا نمی دانند و از آن اکراه دارند،
ولی این افراد لزومی ندارد تصور کنند که عقاید دینی شان سست شده است،
در ضمن الزامی هم در میان نیست که :
افرادی را که از دیدن همین فرشتگان بالدار به یاد خدا می افتند و حالت روحانیتی کسب می کنند را تمسخر کنند و مورد انتقاد قرار دهند .

لینک های انگلیسی مرتبط


The Religious Affiliation of Physicist
Max Planck


Famous Scientists Who Believed in God


Max planck on god